کانون فرهنگی

شهدای سروشبادران

يا بن الحسن ! تو که آهسته مي خواني قنوت گريه هايت را ، ميان ربناي سبز دستانت دعايم کن*****جهت دریافت نرم افزار کانون فرهنگی شهدای سروشبادران و نرم افزار گمگشته و اسکرین سیور شهدا به منوی نرم افزار مراجعه کنید
کانون فرهنگی


با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی ، خوش آمدید به سایت شهدای سروشبادران . لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وب سایت ، ما را از نظرات و پیشنهادات خود آگاه سازید و ما را در بهتر شدن کیفیت مطالب یاری کنید.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
اپلکیشن اندروید کانون
نظرسنجی
پیام های کوتاه
  • ۱ اسفند ۹۵ , ۱۷:۴۱
    فطرت
نوای وبلاگ
ساعت
نویسندگان
لوگوی همسنگران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱ اسفند ۹۶، ۲۰:۳۷ - ALI DARBANI
    +
  • ۲۷ شهریور ۹۴، ۱۲:۲۰ - مهدی ابوفاطمه
    لایک
معبر منتظران در آپارات
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
سایت مراجع معظم تقلید

آخرین مطالب

۳۳۱ مطلب توسط «یا صاحب الزمان» ثبت شده است

با افرادی آشنا شوید که ایرانی های بسیاری زیر دست آنها جان باختند و یا سخت ترین شکنجه ها را تحمل کرده اند افرادی که می توان آنها را قاتل های بالفطره دانست


پاسبان جهنمی

در دوره پهلوی جنایتکاران بسیاری در نیروهای نطامی و ساواک به قلع و قمع نیروهای انقلابی و مردم پرداختند جوانان و مبارزین بسیاری را مورد شکنجه و. کشتار قرار دادند افرادی که به شکل گیری دوران سیاه پهلوی کمک شایانی کردند! در زیر با سه کتاب- منتشر شده از مرکز اسناد انقلاب اسلامی- که به معرفی سه شخصیت از این افراد می پردازد آشنا می شویم.

پاسبان جهنمی

چهار روز پس از پیروزی انقلاب، روی پشت‌‌بام مدرسه‌ی رفاه، گلوله‌ها شلیک شدند و به زندگی او پایان دادند. قدرت بی‌مثالش و امضای او که حکم نابودی و احیای خیلی‌ها بود، ثروت صدها میلیون تومانی‌اش و نزدیکی‌اش به شاه مانع اجرای حکم نشدند؛ حکم الهی «کُتِبَ عَلَیکُمُ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَی»! وی که با مقام ریاست ساواک غیرقابل دسترس‌ترین فرد دستگاه ستم شاهی به نظر می‌رسید، به دست تقدیر، چنان «خوارِ» دست انقلابیون شد... قصه‌ی «خواری» وی نیز همچون قصه های صعود وی به قله های قدرت در رژیم فاسد پهلوی شنیدنی است. این کتاب روایت زندگی سیاسی سپهبد نصیری است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۴۲

تو خیابون که راه می رفتم ناخداگاه چشمم میفتاد به خانم هایی که بدحجاب بودند. ازین وضع حسابی ناراحت وعصبی می شدم و سرم رو مینداختم پایین و افسوس می خوردم.

دلم میخواست یک کاری کنم اما چه کاری از دستم بر میومد؟ از طرفی پیامبر(ص) هم فرموده بودند : نگاه به نامحرم تیر زهر آلودی از تیرهای شیطان است. دلم می خواست به یک شکلی این تیر رو به سمت خود شیطان برگردونم که هم باعث ثواب بشه و هم باعث عاقبت بخیری زنان بد حجاب.

راه حلی برای حفظ نگاه

تا اینکه تصمیم گرفتم هر بار که ناخداگاه چشمم به خانم بد حجابی افتاد هم نگاهم رو ازش برگردونم و هم از طرف اون خانم یک صلوات بفرستم و هدیه کنم به خانم فاطمه زهرا (س) برای عاقبت بخیری اون خانمبدحجاب.

اینجوری هم من یک ثوابی می برم، هم اون خانم یک ثوابی می بره، هم برای عاقبت بخیریش کاری کرده بودم و هم اینکه تیر زهر آلود شیطان رو به سمت خودش برگردونده بودم.

حالا شما فکر کنین اگه همه آقایون اینکارو کنن اونوقت چی میشه؟؟؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۰۵

سوال – خدا رابطه اش با بنده ی گناهکار و کسانی که بعضی مواقع غافل می شوند و حرفهایش را گوش نمی کنند و یا کسانی که دائم گناه میکنند ، چگونه است ؟

پاسخ - ما بخاطرظرفیت کم خودمان و نظرات تنگی که در روابط ما حاکم است ، بعضا آنچه که من از شما می خواهم اگر شما انجام ندهید از دست شما گلایه میکنم ، روابط این طوری است . ولی در ارتباط با خدای متعال ما با رحمت بی نهایت روبرو هستیم . یعنی این طور نیست که اگر ما خلافی مرتکب شدیم و بعد برگشتیم و عذر خواهی کردیم و همین که از کارمان پشیمان شدیم و حتی در برخی روایت داریم که اگر گناهی را بنده مرتکب شد ، من بلافاصله آنرا ثبت نمیکنم تا راه بازگشت باشد تا هفت ساعت فرصت می دهد ، اگر توبه کرد و بازگشت که آنرا ثبت نمیکند و اگر توبه نکرد آنرا ثبت می کند ولی اگر باز توبه کرد آنرا پاک میکند . رابطه خودمان با خدا را مقایسه نکنیم . ما ظرفیت محدود داریم ، ما تنگ نظر هستیم ، ما سعه ی صدر نداریم ، حتی پیامبران و اولیاءالله هم با کسانی که گناه می کردند خوب برخورد می کردند و رفتارشان با ما فرق میکرده است . فردی خدمت امام حسن (ع) آمد و هر چه از دهانش آمد گفت ولی امام گفت : تو غریب هستی ، بیا برویم منزل ، خسته ای و غذا نداری ، بارت را به من بده یعنی دراین برخوردها مهر و محبت نشان می دادند . خدا خودش می گوید : بدی را با نیکی پاسخ بده و بعد خودش این کار را نمی کند ؟ این کار برای انسانهای بزرگ است کسانی که سعه ی صدر دارند . بنابر این این طور نیست که اگر ما غفلتی کردیم و خلافی مرتکب شدیم و توبه کردیم ، خدا نبخشد . در ضمن اگر ما موفق به توبه می شویم ، نشانه ی این است که اول خدا به ما توفیق توبه را داده و بعد ما توبه کرده ایم . پس در توبه اول عنایت او شامل حال ما شده و بعد ما احساس کردیم که این کار اشتباه بوده و توبه می کنیم . یعنی توبه هم یک توفیقی از جانب خداست . و به هرکس این توفیق را نمی دهد و باز لطف اوست که شامل حال ما شده است . ما نباید بگوییم که خدایا من توبه کردم ، تو قبول کن بلکه باید بگوییم که خدا از تو تشکر میکنیم که توفیق توبه را به ما دادی و به من اجازه دادی که برگردم . وقتی که ما پشیمان هستیم و توبه کرده ایم و دیگر نمی خواهیم گناه را تکرار کنیم پس نگرانی ما از چیست ؟ خیلی ها سوال می کنند که ما توبه کرده ایم و خدا هم قبول می کند ولی سنگینی بار گناه که بر دوش ما است را چکار کنیم ؟ این احساسی که در من پیدا شده را چکار کنیم ؟ این دو حالت دارد. یک حالت توبه است ، این را مطمئن باشید که وقتی خدا وعده داده ، خلاف وعده عمل نمیکند . توبه را پذیرفته بشرطی که پشیمان شده باشیم و دیگر نخواهیم که آن گناه را تکرار کنیم . اتفاقا این احساس شرمندگی لطف خداست. اگر انسان خلافی مرتکب شده و این احساس شرمندگی را داشته باشد دیگر دنبال آن خلاف نمی رود ولی اگر آن احساس شرمندگی از بین برود ممکن است که با بطرف آن خلاف برود . پس همین احساس شرمندگی مانع از آن میشود که به دنبال خلاف برود . این احساس قشنگی است که انسان در مقابل مولای خودش خجالت بکشد و ادب را نشان بدهد . در از ناحیه خداوند همیشه باز است و هیچگاه نمی گوید که من در را می بندم . خدا می گوید تو بر نمی گردی ، خوب برگرد . پس باز در حال گناه نظر لطف خداوند به او هست ولی او توجه نمیکند . در حدیث قدسی داریم که آنهایی که به من پشت کرده اند اگر می دانستند که من چقدراین ها را دوست دارم و مشتاق آنها هستم ، از شوق می مُردند . هیچ وقت خدا دست رد به سینه ی بنده ای نمی زند و هیچ وقت با کسی قهر نمی کند . این ما هستیم که با او قهر می کنیم . وقتی ما با او قهر کردیم ، گرفتار قهر اومی شویم . یعنی قهر او عکس العمل قهر ماست . چون ما به او پشت کرده ایم از رحمت های ویژه او برخوردار نمی شویم . شما وقتی پشت به نور کرده اید و رو به سایه آورده اید ، از نور بهره ای نمی برید . و این است که نور رویش را از شما گرفته است . بازدارندگی و باز داشت از ناحیه خداوند نیست . نکته ای که هست این است که ما باید حواسمان جمع باشد که از لطف بیکران حق سوء استفاده نکنیم . قرآن می فرماید : خدا که این همه به تو لطف می کند ، چرا تو مغرورانه برخورد می کنی ؟ آیا نتیجه ی این همه لطف و صفا و مهربانی این بود که تو از اینها سوء استفاده کنی . در روابط اجتماعی ما اگر کسی در ظاهر مهر و محبت نشان می دهد و دیگری مرتب سوءاستفاده می کند ، ارزیابی مردم نسبت به این شخص چگونه است ؟ این را انسان موفقی میدانند ؟ هیچ عاقلی این حرکت را قبول میکند یا او را سرزنش میکنند . پس در مقابل خدا هم ما این ارزیابی را داشته باشیم . خدایی که این همه مهربانی می کند و به ما فرصت می دهد و ما باز سوء استفاده می کنیم . اگر می خواست ما را عذاب کند آیا نمی توانست ؟ خدا به ما فرصت می دهد و ما باز هم سوء استفاده می کنیم . ممکن است ما این فرصت ها را چنان در خودمان نابود کنیم که دیگر جای برگشت نباشد . این نقطه ی خطرناکی است و انسان بدون توبه از دنیا می رود . فرصت توبه از او گرفته میشود . این قدر غرور در ما بوجود می آید که می گوییم : بعداً توبه میکنیم . مگر من چکار کردم ؟ دیگرانی که هزار تا انسان کشته اند ، من و او یکی هستیم ؟ حالا من یک حرف زدم ، یک دروغ گفتم ، یک نگاه کردم ، یک غیبت کردم ، و این ها را کوچک می شماریم . و گناهانی مثل قتل نفس ، دزدی و بمباران کردن یک منطقه را بزرگ می کنیم و می گوییم من که اینها را انجام نداده ام یک غیبت و یک تهمت زده ام و یک نگاه بد کرده ام ، مگر چه شده است ؟ بدترین حالت این است که انسان خلاف را کوچک بشمارد . اگر ما خلاف ها را کوچک شمردیم ، منتظر باشیم که به خلاف های بزرگتر راه پیدا بکنیم . در برخی از روایت داریم که اگر ما از راه گناه به مقصدی می روییم گمان نکنیم که به آرزوی مان می رسیم . رسول اکرم (ص) می فرماید : کسی که با معصیت و نافرمانی خدا دنبال کاری باشد از مطلوب خود دورتر و از آنچه که می ترسیده ، نزدیک میشود . در ارتباط با سنگینی گناه در مکارم الاخلاق این روایت است که هرگاه خدا خوبی بنده ای را بخواهد ، گناهان او را در برابرش مجسم می کند و بار گناه را بر دوش او سنگین می سازد یعنی احساس گناه را از او نمی گیرد . توبه کرده و توبه اش را قبول می کند ولی این احساس گناه و شرمندگی را از او نمی گیرد زیرا او را دوست دارد و می خواهد این حجابی باشد بین او و گناه و این خوب است . و هرگاه بدی بنده ای را بخواهد از باشد می برد . یعنی بنده گناه کرده و نسبت به گناهانش بی خیال است . مثل بیماری است که مریض است ولی با مُسکن های زیاد اصلا به بیماری اش توجهی ندارد . ولی اگر به مرضش توجه کند این باعث میشود که بیماری اش زیاد نشود و درمان میشود .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۰۷

فردی از پروردگار در خواست کرد تا به او بهشت و جهنم را نشان دهد خداوند پذیرفت او را وارد اتاقی نمود که جمعی از مردم در اطراف دیگ بزرگ غذا نشسته بودند همه گرسنه نا امید و در عذاب بودند هر کدام قاشقی داشت که به دیگ می رسید ولی دسته قاشقها بلند تر از بازوی آنها بود به طوری که نمی توانستند قاشق را به دهانشان برسانند عذاب آنها وحشتناک بود !

آنگاه خداوند گفت :اکنون بهشت را به تو نشان می دهم و او به اتاق دیگری که درست مانند اولی بود وارد شد دیگ غذا ... جمعی از مردم ... همان قاشقهای دسته بلند ... ولی در آنجا همه شاد و سیر بودند آن مرد گفت : نمی فهمم !!!

چرا مردم اینجا شادند در حالی که در اتاق دیگر بد بختند؟ با آنکه همه چیزشان یکسان است؟

خداوند تبسمی کرد و گفت :خیلی ساده است در اینجا آنها یاد گرفته اند که یکدیگر را تغذیه کنند و هر کسی با قاشقش غذا در دهان دیگری می گذارد چون ایمان دارد که کسی هست که در دهانش غذایی بگذارد.

 
 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۰۱
 
 

نفرین شوهر به زن بدحجابش

 

یکى از علماء مشهد مى فرمود:

روزى در محضر مرحوم حجة الاسلام و المسلمین سید یونس اردبیلى بودیم ، جوانى آمد و مسئله اى پرسید و گفت : من مادرم را دو روز پیش دفن کردم و هنگامى که وارد قبر شدم و جنازه مادر را گرفته خواستم صورت او را روى خاک بگذارم کیف کوچکى که اسناد و مدارک و مقدارى پول و چک هائى در آن بوده از جیبم میان قبر افتاده ، آیا اجازه مى دهید نبش قبر کنیم تا مدارک را برداریم ؟ و تقاضا کرد که نامه اى به مسئولین قبرستان بنویسند که آنها اجازه نبش قبر بدهند.

ایشان فرمود: همان قسمت از قبر را که مى دانید مدارک در آنجاست بشکافید و مدارک را بردارید و نامه اى براى او نوشت بعد از چند روز آن جوان را دوباره در منزل آقاى اردبیلى دیدیم ، آقا از او پرسیدند: آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید، او غمناک و مضطرب بود و جواب نداد بعد از آنکه دوباره اصرار کردند گفت :

وقتى من قبر را نبش کردم دیدم مار سیاه باریکى دور گردن مادرم حلقه زده و دهانش را در دهان مادرم فرو برده و مرتب او را نیش میزند!! چنان منظره وحشتناک بود که من ترسیدم و دوباره قبر را پوشاندم !

از او پرسیدند: آیا کار زشتى از مادرت سر مى زد؟

گفت : من چیزى بخاطر ندارم ، ولى همیشه پدرم او را نفرین مى کرد زیرا او در ارتباط با نامحرم بى پروا بود و روگیرى و حجاب نداشت و با سرو روى باز با مرد نامحرم روبرو مى شد و بى پروا با او سخن مى گفت و در پوشش و حجاب رعایت قوانین اسلامى را نمى کرد با نامحرمان شوخى مى کرد و مى خندید و از اینجهت همیشه مورد عقاب و سرزنش ‍ بود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۳۲
معاویه شیخین را غاصب میدانست:
ما همواره با بحث علمی خواستار رفع ابهام و ایجاد وحدت بین مسلمین هستیم. 
یکی از نکات قابل تامل در باور وهابیان و همفکران آنان این است که از یک سو معاویه  را خال المومنین میدانند و از یک سو ابوبکر و عمر را خلیفه ی پیامبر میپندارند، در حالی که معاویه طی نامه ای که خود آنان در منابع روایی خود آورده اند به محمد بن ابی بکر صراحتا مینویسد پس از پیامبر حق با مولا علی بوده و ابوبکر و عمر غاصب خلافت بوده اند.

علامه مسعودی - محدث و عالم بزرگ اهل تسنن- در کتاب معروف خود مروج الذهب جلد 3 صفحه ی 32 مینویسد:
معاویه در نامه اش به محمد پسر ابوبکر خلافت شیخین را بدون مشروعیت دانسته و  نوشت:
( فلما اختار الله لنبیه ما عنده و اتم له ما وعده و اظهر دعوته و افلج حجته قبضه الله الیه فکان ابوک و فاروقه اول من ابتزه و خالفه علی ذلک اتفاقا و اتسقا ثم دعواه الی انفسهما )   
یعنی :( هنگامی که خداوند پیامبر را انتخواب کرد و دعوت او را روشن ساخت و آنچه را به پیامبر وعده داده بود عملی کرد و حجتش را آشکار کرد، سپس پیامبر را به سوی خودش برد و او را از دنیا برد. در آن وقت بود که پدر تو - ابوبکر- و فاروق -عمر- اولین افرادی بودند که با پیامبر  مخالفت کردند  و هر دو با هم اتفاق کرده و ادعا کردند که خلافت از آن این دو نفر است!!! ).
اکنون به جاست که جوانان مسلمان غیر شیعه قضاوت کنند که آیا معاویه راست گفته؟! و اگر حقیقت این بوده پس آیا میتوان شیخین را خلفای پیامبر دانست؟!!
قضاوت کار عقل است.



 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۱۳

ﺭﺋﯿﺲ ﺟﺪﯾﺪ ﺩﺍﻋﺶ ﻣﺤﻤﺪ ﺻﻠﺎﺡ ﺍﻟﺪﯾﻦ :

ﺗﺎ ﺿﺮﯾﺢ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﺮﺑﻠﺎ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﻧﮑﻨﯿﻢ ﺍﺯ ﭘﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ نشست.

.................

سردار سلیمانی:
"اگر پایتان به حرم سید الشهدا علیهم السلام برسد با کسب اجازه از مقام عظمای ولایت فرماندهی کل قوا حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای کربلای جدیدی را رقم خواهیم زد که تاریخ به خود ندیده باشد و نماز ظهر را با سربازان امام خامنه ای به جماعت در بقیع می خوانیم."

 

 

زنده باد سردار سلیمانی

............................

وقتی این جواب قاطع رو میخونید چی به ذهنتون میرسه؟

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۰۹:۱۲

یکی از مواردی که شاید بیشترین اشتراک را بین مردم برای استخاره کردن دارد ازدواج است که حداقل یکی از طرفین را درگیر خود می کند. استخاره برای ازدواج و حدود و شرایط آن نیز بالتبع جزو سوالات رایج از دفاتر مراجع تقلید است که سوال ذیل یکی از همین سوالات است و پاسخ پنج تن از مراجع در این زمینه ارائه می شود:

سوال: آیا برای ازدواج می توان استخاره نمود؟ شرایط آن چیست؟ عمل به استخاره در این نوع موارد واجب است؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۰۸:۵۴
ظهورمقدمه

از جمله مسائلی که به صورت بارز در زمان ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه شریف) به وجود می آید رشد و توسعه و تکامل عقول فطری مردم است که بواسطه ی ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه شریف) خداوند متعال زمینه را برای شکوفایی عقول فطری جامعه ی بشری فراهم می آورد. در همین راستا فهم دقیق «شکوفایی عقل فطری بشریت» می تواند آینده ی تاریخ را به نحو صحیحی در مقابل دیدگان منتظران حقیقی دولتش ترسیم نماید!

سخن مبارک امام هادی (علیه السلام)

ابو یوسف یعقوب بن اسحاق اهوازی مشهور به «ابن سکیّت» از خواص اصحاب امام جواد (علیه السلام) و امام هادی(علیه السلام) فردی بسیار جلیل القدر و دانشمند بود و در زمان خود پرچمدار ادبیات عرب از لغت و شعر و نحو و منطق به شمار می رفت. وی از امام هادی(علیه السلام) پرسید:

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۳ ، ۰۸:۴۹
ظهور

یکی از مشکلات بزرگ در انتقال و درک صحیح از آیات و احادیث، معنای غلط و گاه نشاندن برداشت‌های ذهنی و شخصی به جای معانی درست آنهاست و مشکل بعدی نگاه سطحی و تعمق، تدبر و تأمل اندک در مفاهیم بلند  این فرازها می‌باشد.


به عنوان مثال درباره ی حدیث «یمْلَأُ اللّهُ بِهِ الْأرضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْمَاً وَ جَورَاً – خدا به وسیله او زمین را پر از عدل و قسط می‌کند، بعد از آن که پر از ظلم و جور شده است»، عده‌ای گفتند: پس، فراگیری ظلم و جور شرط ظهور است و هر چه ظلم و جور بیشتر شود، ظهور نزدیک‌تر می‌شود(؟!) و هیچ اندیشه نکردند که این درک و برداشت که با اساس اسلام منافات دارد و فرد منتظر را به رواج ظلم و جور تشویق می‌کند و نه ایمان، تقوا و عدالت! حال آن که سخن از جایگزینی قسط و عدل به جای ظلم و جوری است که همیشه در زمین و بر انسان حاکم بوده است. حتی زمان رسول الله (صلی الله علیه و آله) نیز این ظلم و جور حاکم بود، چنانچه در جامعه و حکومت اسلامی به خود ایشان و خاندانش نیز ظلم می‌شد، چه رسد به مسلمین و یا غیر مسلمانان در سرتاسر جهان.

در حالیکه در این حدیث نه تنها نفرموده که فراگیری ظلم و جور از شروط ظهور است، بلکه تصریح دارد که ظلم و جور حاکم هست و ایشان به جایش قسط و عدل را حاکم می‌گرداند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۳ ، ۰۸:۴۲

پشتیبانی