کانون فرهنگی

شهدای سروشبادران

يا بن الحسن ! تو که آهسته مي خواني قنوت گريه هايت را ، ميان ربناي سبز دستانت دعايم کن*****جهت دریافت نرم افزار کانون فرهنگی شهدای سروشبادران و نرم افزار گمگشته و اسکرین سیور شهدا به منوی نرم افزار مراجعه کنید
کانون فرهنگی


با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی ، خوش آمدید به سایت شهدای سروشبادران . لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وب سایت ، ما را از نظرات و پیشنهادات خود آگاه سازید و ما را در بهتر شدن کیفیت مطالب یاری کنید.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
اپلکیشن اندروید کانون
نظرسنجی
پیام های کوتاه
  • ۱ اسفند ۹۵ , ۱۷:۴۱
    فطرت
نوای وبلاگ
ساعت
نویسندگان
لوگوی همسنگران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱ اسفند ۹۶، ۲۰:۳۷ - ALI DARBANI
    +
  • ۲۷ شهریور ۹۴، ۱۲:۲۰ - مهدی ابوفاطمه
    لایک
معبر منتظران در آپارات
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
سایت مراجع معظم تقلید

آخرین مطالب

۹ مطلب با موضوع «امر به معروف» ثبت شده است

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۲۷

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۳ ، ۰۸:۵۷

یزیدیان سبزپوش با گوساله های سامری که ساخته بودند گمان می کردند می توانند از واقعه ای که باعث شد تا روح شهادت طلبی و استکبارستیزی و امر به معروف را در جهان طنین انداز کرده بود انتقام بگیرند.

از این رو در عاشورای سال 88 شمسی در صف یزیدیان سال 61 هـجری قمری قرار گرفتند و تا توانستند با خوی وحشیگری همان جنایات را تکرار نمودند.

اما این بار مردم به ندای هل من ناصر ینصرنی نایب امام زمان خود لبیک گفتند و با درک واقعه عاشورا و هدف والای امام حسین (ع) به خیابان ها آمدند و یزیدیان سبز پوش را از میدان به در کردند.

زخمی که بر بدنه فتنه گران یزیدی صفت از سوی امام حسین (ع) وارد شده بود به زخم چرکین کینه تبدیل شد و کم کم این زخم چرکین در سال 92 و 93 سر باز کرد.

یزیدیان سبز پوش برای انتقام از واقعه عاشورا ابتدا نوک نیزه ها را به سمت مداحان کشور نشانه گرفتند و با شایعه سازی های متعدد مانند دریافت پول های کلان و وضع زندگی خوب و غیره قصد در تخریب چهره مداحان کشور نمودند.

انتقام فتنه گران از سپاه امام حسین (ع)

سپس شروع به سنگ اندازی به سمت خیمه های عزاداری نمودند با زدن حرف هایی مانند چرا زنجیر میزنید بلکه بیاید زنجیری از دست کسی باز کنید و یا چرا در مجالس هزینه برای پخش غذا صرف می کنید و ... قصد آتش زدن خیمه های عزا را داشتند.

اما در اقدامی جدید تیر های سه شعبه را به سمت پیام عاشورا که همان امر به معروف است گرفتند و قبل از محرم با اسید پاشی به چهره ناموس کشور و ربط دادن آن به امر به معروف قصد در تضعیف پیام عاشورا نمودند.

ولی وقتی یزیدیان سبز پوش دیدند با این اعمال نمی توانند شور و اشتیاق مردم نسبت به امام حسین (ع) را کم کنند تصمیم بر نفوذ به مراسمات را گرفتند و با برگزاری حسین پارتی و تجمع دختران و پسران و انجام رفتار های زننده و رکیک و مصرف مشروبات الکلی تلاش کردند تا از درون این شور حسینی را کمرنگ کنند.

پیام ما به یزیدیان سبزپوش این است که شما هرگز نمی توانید واقعه ای که از پیش بشارتش از پیش به آدم، نوح، ابراهیم، اسماعیل، سلیمان، موسی، عیسی و پیامبر خاتم (ص) رسیده بود را برای رسیدن به مقاصد شومتان در اذهان مردم تخریب نمایید.

اما دلیل کینه فتنه گران بخاطر این است که این انقلاب با الگو گیری از قیام امام حسین (ع) شکل گرفت و خون هایی برای بقای آن مانند شهدای کربلا ریخته شد و امروز این نسل نیز با الگو گیری از همان واقعه روح شهادت طلبی را زندگه نگه داشته است و نخواهند گذاشت یزیدیان دوباره آب بر سپاه حق ببندند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۱:۳۱

یکی از مراجع عظام تقلید گفت: هم اکنون مسئله امر به معروف و نهی از منکر درمجلس مطرح است و این توطئه اسیدپاشی اصفهان برای جلوگیری ازامر به معروف و نهی از منکر است. به گزارش ایرنا، آیت الله ناصر مکارم شیرازی در جمع نمازگزاران حرم مطهر حضرت احمدبن موسی شاهچراغ(ع) افزود :

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۳ ، ۰۹:۱۳

بسم رب الشهداء و الصدیقین ...
جانباز شهید مسعود مددخانی ...
21 بهمن سال 1347 زمینی شد .... همین چند روز پیش هم آسمانی ... (16 فروردین 1393) .
اسمش در شناسنامه مسعود بود ، ولی خانواده بهروز صدایش می کردند ...
مسعود سال 74 با گروهی از دوستانش مأموریت داشت ... مأموریت از ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر ... روی پاساژِ در حال ساختی، با قاچاقچی های مواد مخدر درگیر شدند ... در اثر ضربه ای که با میله به او زدند ، از ارتفاع 16 متری سقوط کرد ... کسانی که آن صحنه را دیدند ، می گقتند : مسعود دیگر مُرد ! ... اما نه ... خدا می خواست علاوه بر توفیق شهادت توفیق جانبازی را هم نصیبش کند ...حیف بود که مسعود به این زودی شهید شود ...
از آن روز شد جانباز ضایعات نخاعی ... 
سال 78 با بانویی آسمانی ( بخوانید فرشته ، بخوانید پروانه ی بر گِرد شمع ....) ازدواج کرد ... هنوز چند ماهی از ازدواجشان نگذشته بود که برای دفاع از انقلاب و اسلام ، در درگیری های خیابانی فتنه 78 ، دوباره جانباز شد ... ضربه کار خودش را کرد ... پلاتین هایی که از مجروحیت قبلی در ستون فقراتش جا خوش کرده بودند ، شکستند ...
تازه عروس اما ، به قدری عاشقش بود که این اتفاق هیچ تاثیری بر زندگی آسمانیشان نگذاشت ... روز به روز به هم وابسته تر می شدند ...
سال 88 هم ، برای دفاع از ولایت به میدان آمد ... و دوباره ضربه و دوباره ...
عشقش در این دنیا ، آقایش بود ... حضرت سید علی ... آلام خانه نشینی و از صبح تا شب در بستر ماندن را ، عکس های آقا (که چقدر زیاد و زیبا بودند روی دیوارهای خانه ) التیام می داد ... همیشه نگاهش به نگاه آقا بود ...
این اواخر دیگر به تمام معنا زمین گیر شده بود ... مخارج سنگین بیمارستان و جای خالی حمایت های بنیاد شهید ، باعث شد خانه را بر بیمارستان ترجیح دهد ...
3 فروردین ، شرایط به قدری وخیم شد که دیگر نمی توانست در خانه بماند ... با خانه وداع کرد ... خانه ای استیجاری که 38 سال مأوای او و خانواده اش بود ... 
به همسرش گفت : می روم و دیگر پایم را در این خانه نمی گذارم ... و رفت ... و پر کشید .... 


پیش نمایش طرح (کلیک کنید)

شهید امر به معروف و نهی از منکر، جانباز مسعود مددخانی

دریافت سایز اصلی پوستر در ادامه مطلب

پیام شهید :
همیشه می گفت : چرا بچه ها سکوت کردن؟ چرا هیچی نمیگن ؟ کجان پس؟ 
این همه آدم میان تشییع پیکر شهدای گمنام ... اونوقت موقع عمل ، همه ساکتن! 
چرا در برابر این همه فساد ، این همه بی حجابی ، این همه بی عدالتی ... هیچی نمیگن؟!
می گفت : فقط نذارید خون بچه ها پایمال بشه ... (دوستان شهیدش رو می گفت ... خودش هم وقتی 14 ساله بود ، در عملیات والفجر 8 شرکت کرد و درصدی هم شیمیایی شد ...)
خودش هر وقت بیرون می رفت ، تذکر می داد ... مهربان و نرم ... همیشه هم تاثیر داشت ...
یک بار توی خیابون داشتن دخترخانمی رو به زور سوار ماشین می کردن و او هم با صدای بلند فقط جیغ می زد ... مسعود بی معطلی جلو رفت ... براش مهم نبود چه اتفاقی میخواد بیفته ... 
بالاتر از مرگ که نیست دیگر ...! مرگ که چه بگویم ... شهادتی که همیشه آرزویش را داشت ...
موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۰۹

جانباز امر به معروف:پزشکان مجبور شدند چشمم را تخلیه کنند/اگر بدانم ضارب توبه کرده است او را می‌بخشم

وقتی که به خانه برگشتیم من در حدود یک ماه نگذاشتم این اتفاق رسانه ای بشود. چون فکر می کردم این اتفاق بسیار قبیح است، اما بعد از آنکه برادر من آقای فروزش مورد ضرب و شتم قرار گرفت و مجروح شد ما مطلب را رسانه ای کردیم.به گزارش گروه فرهنگی"ره به ری" : شهادت علی خلیلی جوان 21 ساله‌ای با دردی سرشار از بی مهری برخی مسئولین و مردم جامعه پس از تحمل 2 سال رنج بیماری، سبب شد تا به سراغ امام جماعت مسجد انصار الحسین (ع) تهران که چندی پیش بخاطر انجام فریضه بزرگ "امر به معروف و نهی از منکر" مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود، برویم.

"حجت الاسلام سید محمود مصطفوی منتظری" کسی است که در ایام مبارک فاطمیه چشم چپش را در مسیر مسجد انصار الحسین(ع) و در خیابان  30متری نیروی هوایی از دست داد. به طوری که پزشکان بیمارستان لبافی‌نژاد مجبور به تخلیه چشم او شدند.

او هم مانند شهید علی خلیلی بیش از دو سال است که از این اتفاق ناگوار رنج می‌برد و از گرفتاری‌های چشم تخلیه شده‌اش خلاص نشده است و مانند شهید علی خلیلی گلایه های قابل توجهی از برخی مسئولین دارد. می‌گوید «از مسئولین امر گلایه دارم. بیش از دو سال از این ماجرا می گذرد ولی هنوز کارتی به نام جانبازی به دست بنده نرسیده است.»

در ابتدای این گفتگو، حجت الاسلام مصطفوی برایمان آیات و روایات متعددی درمورد ضرورت انجام این فریضه بزرگ الهی خواند و از لزوم انجام آن در جامعه سخن گفت، سپس زبان به گلایه گشود که چرا مردم نسبت به انجام این فریضه واجب دینی بی‌تفاوت شده‌اند و مسئولین نیز به سادگی چشمان خود را بسته و از کنار این موضوع مهم به راحتی عبور می‌کنند. او سپس به شرح روز واقعه پرداخت، همان روزی که پزشکان بیمارستان لبافی‌نژاد مجبور شدند چشم او را تخلیه کنند تا آسیب بیشتری به او وارد نشود. 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۵۱

پشتیبانی