کانون فرهنگی

شهدای سروشبادران

يا بن الحسن ! تو که آهسته مي خواني قنوت گريه هايت را ، ميان ربناي سبز دستانت دعايم کن*****جهت دریافت نرم افزار کانون فرهنگی شهدای سروشبادران و نرم افزار گمگشته و اسکرین سیور شهدا به منوی نرم افزار مراجعه کنید
کانون فرهنگی


با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی ، خوش آمدید به سایت شهدای سروشبادران . لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وب سایت ، ما را از نظرات و پیشنهادات خود آگاه سازید و ما را در بهتر شدن کیفیت مطالب یاری کنید.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
اپلکیشن اندروید کانون
نظرسنجی
پیام های کوتاه
  • ۱ اسفند ۹۵ , ۱۷:۴۱
    فطرت
نوای وبلاگ
ساعت
نویسندگان
لوگوی همسنگران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱ اسفند ۹۶، ۲۰:۳۷ - ALI DARBANI
    +
  • ۲۷ شهریور ۹۴، ۱۲:۲۰ - مهدی ابوفاطمه
    لایک
معبر منتظران در آپارات
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
سایت مراجع معظم تقلید

آخرین مطالب

۲۵ مطلب با موضوع «سوال» ثبت شده است





سالروز عید مبعث است. به همین مناسبت یادم آمد که یادی کنیم از اهل بیت پیامبر و صحابه ی با وفای ایشان که همه ی تلاش خود را به کار بستند تا احادیث آن حضرت را بدون کم و زیاد حفظ کنند و با وجود سختی ها به دست نسل آینده برسانند.

آری کلماتی که هر کدامش دریایی از معارف الهیه بود. کلماتی که تمامش متصل به دریای وحی بود. و کجا دیگر مثل آن گوهر ها از زبانی بیرون می آید ؟!

اما به همان میزان که این بزرگان زحمت کشیدند تا سخنان درر بار خاتم الانبیا را حفظ کنند برخی هم تلاش کردند که این آثار را ممنوع اعلان کنند و در حد توان این سخنان را محو و نابود کنند....

به راستی چنین افرادی هم در تاریخ بوده اند آن هم در لباس خلافت پیامبر ولی از بین برنده ی آثار رسالت ...

ما در این مختصر به یک نمونه اشارتی میکنیم که بزرگان گفته اند : (العاقل یکفیه الاشاره) .

علامه متقی هندی - محدث و عالم شهیر اهل تسنن - در کتاب کنز العمال ، جلد 10 ، صفحه ی 285  مینویسد:

(ان الخلیفه ، ابابکر احرق خمس ماه حدیث کتبه عن رسول الله ).

یعنی: ( ابوبکر خلیفه ی مسلمانان پانصد حدیث که از پیامبر خدا شنیده و نوشته بود را آتش زد ).


آری امروز سوال ما از وهابیان و همفکران آنان این است که آیا به راستی از بین برندگان و آتش زنندگان سخنان پیامبر لیاقت خلافت و جانشینی آن حضرت را دارند؟!!

به راستی اگر چنین عمل ناپسند و شنیعی را خدایی ناکرده یکی از بزرگان شیعه انجام داده بود امروز با او و شیعه چگونه رفتار میشد؟!

چرا امروز شبکه های وهابی این عمل ابوبکر را نقد نمیکنند و از کنار آن آرام و بی سر و صدا عبور میکنند ؟!

گمان میکنم بهترین قاضی ، عقل و وجدان هوشیار انسانهاست...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۵۵


یک اصلی بین جوانترها هست که میگویند باید رفاقت را در حق رفیقمان تمام کنیم تا او هم در حق ما رفاقت کند. پس رفاقت یک رابطه ی دوطرفه است، نمیشود یک طرف خودش را به آب و آتش بزند ولی طرف مقابل هیچ عکس العملی نشان ندهد.

جریان رفاقت ما با خدا هم همینطور است که خداوند مهربان همه چی را در حق ما تمام کرده است ولی در عوض ما جز گناه و سرپیچی کاری نکرده ایم.
اگر بخواهیم تمام نعمتهایی که خداوند متعال تا به الان به ما داده است را بشماریم، این نعمتها چقدر میشود؟
آیه قرآن داریم که نعمتهای خدارا اصلا نمیشود شمرد:
(إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها:نحل/18)
اگر نعمت [هاى‏] خدا را شماره کنید، آن را نمى ‏توانید بشمارید-

خدای مهربان به ما یاد داده است که چطور با او رفاقت کنیم، او میفرماید:
فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُم: مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم(بقره/152).
این همان قاعده ای است که انسان ها در روابط دوستیشان با یکدیگر دارند.

منظور خداوند عزیز از این حرف این نمیباشد که یک انسان از صبح که از خواب برمیخیزد، تسبیحی در دست بگیرد و گوشه ای بنشیند و ذکر بگوید، وقتی به احوال عرفا هم نگاه میکنیم میبینیم که اهل به گوشه ای نشستن نبودند.

پس منظور خداوند متعال چیست؟
او میخواهد به ما بفهماند که باید همه کارهای زندگیمان را برای رضای خدا انجام بدهیم.
یعنی باید تمام توجهمان به خدا باشد، نگاهمان را حتی یک لحظه هم از خدا برنداریم.
آنوقت همه‌ی کارهایمان رنگ خدایی به خودش میگیرد.

مثلا نیت غذا خوردنمان این باشد که توان بندگی کردن به دست آوریم، یا اگر فرزندی داریم و میخواهیم او را تربیت کنیم نباید تربیتش کنیم تا بقیه‌ی افراد بگویند چه فرزند خوبی دارد بلکه باید تربیتش کنیم، طوری که بنده‌ی خوب خدا بشود و بتواند یاری امام زمان علیه السلام را بکند، اگر غیر از این باشد تمام زمانهایی که برای فرزندمان وقت گذاشته‌ایم به هدر رفته است. یا وقتی نماز میخوانیم باید همه توجهمان در این چند دقیقه به خدا باشد اگر درست دل به خدا بدهیم خدا هم ما را در دریای نعماتش می‌اندازد، در ابتدا کمی سخت است اما حتما شدنی است.

البته این طور نیست که اگر یکی اهل یاد خدا نباشد خدا با او کاری ندارد بلکه خداوند از نعمتهایش به تمام بندگان میدهد، ولی اگر بنده، با خدا رفاقت کرد آنوقت رنگ و لعاب نعمتهای خداوند نیز عوض میشود.
پس لازم نیست ریاضتهای سخت بکشیم ، همینکه دلمان را پر از خدا بکنیم کفایت میکند. و اگر اذکار لفظی میگوییم باید دلمان را متوجه کنیم تا اثر بگذارد.(برداشت آزاد از تفاسیر المیزان، نمونه، نور)


در معانى الاخبار از حسین بزاز روایت کرده که گفت:
امام صادق علیه السلام به من فرمود:
آیا میخواهى تو را از مهمترین وظیفه ‏اى که خدا بر خلق خود واجب کرده خبر دهم؟
عرضه داشتم: بله، فرمود:
اول انصاف دادن به مردم، به اینکه با مردم آن طور رفتار کنى که دوست میدارى با تو رفتار کنند
و دوم مواسات با برادران دینى
و (سوم) یاد خدا در هر موقف (شرایطی)،
البته منظورم از ذکر خدا، سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر نیست،
هر چند که این نیز از مصادیق آنست،
ولى منظورم این است که در
هر جا که پاى اطاعت خدا به میان می‏آید، بیاد خدا باشى و اطاعتش کنى، و هر جا معصیت خدا پیش آید، بیاد او باشى و آن را ترک کنى. (معانى الاخبار ص 192 حدیث3)

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۰۵

گاهی وهابیان و همفکران آنان که از شهادت حضرت زهرا احساس

خطر میکنند ، و با ایجاد شبهه به دنبال انکار شهادت آن حضرتند میگویند: مگر پیامبر به حضرت زهرا  نفرمود که اول کسی که از اهل بیتم به من ملحق میشود تویی ؟! پس شیعه که مدعیست حضرت محسن قبل از حضرت زهرا شهید شد و از دنیا رفت . پس این باعث میشود که یا کلام پیامبر کذب باشد و یا شهادت محسن دروغ باشد و یا شهادت حضرت زهرا افسانه باشد!

پاسخ چیست؟  :

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۳۰

علم ( جفر ) یا همان علم اعداد :

مقدمتا لازم به ذکر است که علم اعداد در جای خود دارای اهمیت فراوان است. بر اساس حساب و کتاب های عددی میتوان حتی به برخی از مغیبات و اسرار عالم وجود دست یافت . حتی گاه بر اساس حساب و کتابهای اعداد میتوان خبر از آینده داد. البته تفصیل این معما در علم ( جفر ) مفصلا بیان شده است و اهل فن از این حقیقت با خبرند. زیرا این علم که از شاخه های علوم غریبه است متکفل بیان اسرار اعداد و روابط آن با حقایق عالم وجود است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۳ ، ۱۷:۵۹

چراغ روشن راه همان قرآن و اهل‌بیت است که حبل‌الله و ریسمان الهی است.

چراغ هایی که در این کوره راه دنیا، راهتان را روشن می‌کنند.(واعتصموا بحل‌الله جمیعاً ولاتفرقوا)

آنان که خدا و آیات او را فراموش کردند و از فرامین ائمه معصومین اطاعت نمی‌کنند چراغشان مداوماً روشن نیست.

نور کم و کم‌سویی که گاهی روشن می‌شود و گاهی همه‌جا را تاریک می‌کند. نه می‌توانند حرکت کنند و نه به مقصد برسند.

راهنمایی

در جاده‌ای سرسبز با کوه های زیبا و استوار در حال حرکت هستید. بدون توجه به علائم رانندگی ناگهان وارد خروجی چپ می‌شوید و از مسیر منحرف می‌گردید. ساعت ها و ساعت ها جاده را طی می‌کنید و گاهی اوقات راه بازگشتی به مسیر اولیه پیدا نمی‌کنید.

گمگشته و حیران و مضطرب، تشنه و گرسنه در میان بی‌راهه‌ها سرگردان می‌مانید. چه حال و حسی به شما دست می‌دهد ؟ اولین کاری که به ذهنتان می‌رسد چیست؟ صد در صد دنبال راه اصلی می‌گردید.

یک لحظه من غافل شدم         صدسال راهم دور شد

زندگی مسیر هموار و جاده‌ای است که همه بدون چون و چرا باید آن را درست و زیبا طی کنند و انسان مسافری است که لقاء خداوند مقصد اصلی اوست.   یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ

اى انسان حقا که تو به سوى پروردگار خود بسختى در تلاشى و او را ملاقات خواهى کرد(انشقاق /6(

«راه اصلی همان صراط المستقیم است. اهدنا الصراط المستقیم. راهی که روزانه، بارها و بارها در نمازمان از خدا می‌خواهیم آن را به ما نشان دهد و دست ما را بگیرد و هدایتمان کند.»

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۳ ، ۱۰:۴۰

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۳ ، ۱۸:۵۰

برخی از این الفاظ رایج به دلیل عدم مشروعیت و مخالفت آنان با اعتقادات ما می تواند خطراتی به همراه داشته باشد.

از بین این الفاظ (ان شاء الله) در بعضی اوقات انشاء الله نوشته می شود, با کمی دقت به معانی این دو متوجه می شویم که این دو لفظ با هم تفاوت دارند .

إنشاء مصدر فعل «أنشأ» و به معنای (ایجاد کردن ,به وجود آوردن , خلق کردن )است.

طبق این آیه ((إِنَّا أَنشأْنَهُنَّ إِنشاءً))(35.واقعه)ما آنان را به وصفی ناگفتنی ایجاد کردیم .

پس ابراز (انشاءالله) در مواقعی که می خواهیم کاری را انجام دهیم، معنای ایجاد و خلق از سوی ما را القاء می کند، یعنی ما خداوند را ایجاد کرده ایم.(العیاذبالله)

«إن» در (ان شاء الله) حرف شرط و به معنای «اگر» و فعل «شاء» به معنای خواستن و مقدر کردن است.

و ما با نوشتن إن شاء الله به این صورت می گوییم( اگر خداوند مقدر فرمود؛ به خواست خدا).

که در این آیه معنا مشخص است:

وَ مَا تَشاءُونَ إِلا أَن یَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً(30.انسان)

و شما ( اولیای حق ) چیزی جز آنچه خدا بخواهد نمی‏خواهید ( و کار را به او تفویض می‏کنید که ) البته خدا به احوال خلق دانا و به صلاح بندگان آگاهست.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۳ ، ۰۹:۳۰

پشتیبانی