شرح آیات
1ـ از نتیجهاى که در آخر این بخش از آیات[1] گرفته شده، فهمیده مىشود که این آیات و دلایلى که در آنها براى اثبات یکتایی خداوند متعال آمده است، برای اثبات اصل وجود خداوند متعال یا خالقیت او و مانند آن نیست؛ بلکه همه براى اثبات یکتایى او در ربوبیت است.
2ـ آیه 20 (وَ فىِ الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ) اشارهاى است به شگفتی ها و نشانههاى روشنى که در زمین هست و دقت در نظم حاکم بر این مجموعه عظیم، یکتایى تدبیرکننده آن را به ارمغان خواهد آورد.
مطالعهی جهان هستی بر هر پژوهشگر و اندیشمندی ثابت میکند که این عالم به صرف تصادف و اتفاق پدید نیامده و هر چه هست آثار قدرت، علم و حکمت است که در سراسر آن به چشم میخورد.
برای همین است که دیدهی بینا به هر سو که نظر کند نشانی میبیند روشن و برهانى قاطع و محکم، بر یکتایی رب آن و اینکه او شریکى ندارد. پس در این عالم آیاتى است براى اهل یقین.
بد نیست در اینجا به گوشهاى از سخنان یکى از دانشمندان معروف جهان که در این زمینه مطالعات زیادى دارد توجه کنیم:
«کرسى موریسین» مىگوید: در تنظیم عوامل طبیعى منتهاى دقت و ریزهکارى به کار رفته است.
او دربارهی قشر هوایى که اطراف زمین را فرا گرفته است مىگوید:
«اگر هواى اطراف زمین اندکى از آنچه هست رقیق تر بود، شهاب هاى ثاقب که هر روز به مقدار چند میلیون عدد به سوى زمین جذب مىشوند و در همان فضاى خارج زمین (بر اثر برخورد به قشر هوا) منفجر و نابود مىشوند .
اینها دائماً به سطح زمین مىرسیدند و هر گوشهاى از آن را مورد اصابت قرار مىدادند! و یا اگر سرعت حرکت شهاب ها از آنچه هست کمتر مىبود (هرگز بر اثر برخورد با هوا منفجر نمىشدند) همه آنها به سطح زمین مىریختند.»[2]
3ـ آیه 21 (وَ فىِ أَنفُسِکمُ أَ فَلَا تُبْصِرُونَ) که در ادامهی آیه قبل است میفرماید: و در جان های خود شما آیات روشنى است براى کسى که آن را ببیند و به نظر دقت در آن بنگرد، آیا نمىبینید؟!

نشانههای خداشناسی که در جان انسان نهفته است
علامه طباطبایی(ره) نشانههای خداشناسی که آیه، آن را مربوط به نظم و ساختار موجود در جسم و جان آدمی دانسته و بر این نکته تأکید دارد که شناخت نظم در این دو بعد از وجود انسان و تدبیر یکسان و هماهنگ حاکم بر آن ما را به این یقین میرساند که یک خالق دانا، توانا و حکیم انسان را آفریده است و او را در مجموعهی جهان خلقت تدبیر و مدیریت میکند.
ایشان در این باره که آیات و نشانههای انفسی ما را به خداشناسی رهنمون میسازد به نکتهای کلیدی اشاره کرده میفرمایند:
این نظم و تدبیر یکسان که براى هر یک از این قوای درونی انسان وجود دارد ، از همان روز نخستى که این قوا به وجود آمدند وجود داشت ، بدون حتى یک لحظه فاصله و این چنین نبود که در آغاز وجودشان این نظام را نداشته و بعد خود انسان بر اساس سلیقه خودش آن را ایجاد کرده باشد و یا خودش به تنهایى نشسته و فکر کرده باشد که چگونه خودم را اداره کنم و یا با کمک دیگرى این کار را کرده باشد.
پس از اینجا مىفهمیم و یقین مىکنیم که نظام تدبیر هر یک از این قوا، همانند خود آن قوا، مخلوق خالق آنهاست.
امام صادق(علیه السلام) دربارهی منظور و مراد آیه میفرماید:
«یَعْنِی أَنَّهُ خَلَقَکَ سَمِیعاً بَصِیراً تَغْضَبُ وَ تَرْضَى وَ تَجُوعُ وَ تَشْبَعُ وَ ذَلِکَ کُلُّهُ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ»[3]
یعنى خداوند تو را شنوا و بینا آفریده است که هم خشمگین میشوى و هم راضی؛ هم گرسنه میشوى و هم سیر؛ و اینها همه از نشانههاى پروردگار است.
دسته ای ممتاز از آیات انفسی
علامه طباطبایی(ره) با توجه به آیه 75/انعام (وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِین: و همچنین ما ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از اهل یقین شود.) به بخشی از آیات انفسی اشاره میکند که نسبت به نشانههای قبلی از ویژگی و امتیاز خاصی برخوردارند و آن ناتوانی انسان از بیان و توصیف آنهاست.
ایشان مینویسد:
و یک دسته آیات انفسی، آیاتی است که خدای سبحان در جان انسان ها قرار داده و هیچ زبانی نمیتواند آن را وصف کند. این آیات و نشانهها را تنها کسانی میبینند که با تلاش و جهاد در راه خودسازی زمینهی این دیدن را که به توفیق و عنایت الهی صورت میگیرد را در جان خود ایجاد کردهاند که اگر این مهم تحقق یافت ، آن وقت است که باب یقین برایشان گشوده مىشود و چنین کسانى در زمره اهل یقین قرار مىگیرند و میتوانند ملکوت آسمان ها و زمین را ببینند.
برای نمونه خداوند متعال درباره یکى از این عده، یعنى ابراهیم (علیه السلام) مىفرماید:
«وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ: و همچنین ما ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از اهل یقین شود.»
در حدیث آمده است که پیغمبر گرامى اسلام (صلی الله و علیه و آله) فرمود:
«مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه: کسى که خویش را بشناسد ، خداى خویش را شناخته است.»[4]
نتیجه اینکه
«خودشناسى» در تمام مراحل و نیز در قالب هر یک از گونههای مختلفی که دارد و از علامه طباطبایی(ره) نقل کردیم؛ راهی است با تأیید الهی برای خداشناسى.
پی نوشت:
1. یعنى در آیه 50 و 51 «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ ... وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ: پس به سوى خداى بگریزید (برگردید) ... و با خداى یکتا خدایى دیگر مگیرید».
2. راز آفرینش انسان، ص 33-36 به نقل از تفسیر نمونه ج2 ص332
3. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج9، ص 235
4. عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج4، ص 102
**در این مقاله از تفاسیر المیزان و نمونه که در ذیل آیه بیاناتی داشتند استفاده کرده و مطالب آنها را با اندکی تلخیص به اینجا منتقل کردیم.