کانون فرهنگی

شهدای سروشبادران

يا بن الحسن ! تو که آهسته مي خواني قنوت گريه هايت را ، ميان ربناي سبز دستانت دعايم کن*****جهت دریافت نرم افزار کانون فرهنگی شهدای سروشبادران و نرم افزار گمگشته و اسکرین سیور شهدا به منوی نرم افزار مراجعه کنید
کانون فرهنگی


با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی ، خوش آمدید به سایت شهدای سروشبادران . لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وب سایت ، ما را از نظرات و پیشنهادات خود آگاه سازید و ما را در بهتر شدن کیفیت مطالب یاری کنید.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
اپلکیشن اندروید کانون
نظرسنجی
پیام های کوتاه
  • ۱ اسفند ۹۵ , ۱۷:۴۱
    فطرت
نوای وبلاگ

-
ساعت
نویسندگان
لوگوی همسنگران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱ اسفند ۹۶، ۲۰:۳۷ - ALI DARBANI
    +
  • ۲۷ شهریور ۹۴، ۱۲:۲۰ - مهدی ابوفاطمه
    لایک
معبر منتظران در آپارات
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
سایت مراجع معظم تقلید

آخرین مطالب

۲۵ مطلب با موضوع «سوال» ثبت شده است

وقتی به آشوب ها و فتنه ها و اغتشاشات علیه یک دولت مخالف نظام سلطه نگاه می اندازیم نقاط مشترک بسیار زیادی را می توانیم در اکثر آن ها پیدا کنیم.

نقاطی که گویا سرلوحه تمام این آشوب هاست و باعث قربانی شدن مردم کشورها شده است. در سال 88 نیز عده ای در کشور اسلامی ایران دست به آشوب زدند و این رفتار آنان با رفتار های گروه تروریستی داعش کاملاً همخوانی دارد. از جمله این نقاط مشترک :

1- می توان گفت اصلی ترین شباهت هردو گروه در مخالفت با حکومت اسلامی می باشد. گروهک داعش در اسلام فقط خود را اصلح می داند و ازین رو با نظام هایی که برپایه اسلام باشد بشدت مخالف است و همه را به بیعت با سرکرده خود دعوت می کند و فتنه گران نیز اصلی ترین هدفشان برانداختن ولایت فقیه در ایران بود.

2- حمایت شدید کشور های غربی و نظام سلطه از گروه داعش و فتنه گران و تجهیز کردن هردو گروه و هموار کردن مسیر برای آشوب و اغتشاش.

3- انتخاب رنگ مشخص برای گروه های خود. گروه داعش رنگ مشکی و فتنه گران رنگ سبز را برای خود انتخاب نموده اند.

4- استفاده از نماد های مذهبی توسط هردو گروه. گروه داعش با تکبیر الله اکبر پس از هرجنایت و آرم لااله‌الاالله محمد رسول الله بر روی پرچمش و فتنه گران با استفاده از رنگ سبز که نماد سادات و اهل بیت در ایران است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۳ ، ۱۲:۲۶

یکی دیگر از شبهات مطرح در شبکه ها و سایتهای مخالفین اسلام این است که می گویند: ( چرا اسلام مهریه و صداق را در ازدواج قرار داده؟! گویا اسلام میخواهد مردان با پرداخت مبلغی به عنوان مهریه در آغاز ازدواج زنان را خریده و آنان را برده ی خود کنند!!! چرا زنان باید با دریافت مبلغی پول در نکاح و ازدواج، خود را در اختیار مردان قرار دهند؟!!)

پاسخ:

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۳ ، ۱۲:۱۱

اخیرا شبکه ها و سایتهای وهابیت که شور مسلمانان خاصه شیعیان را در برپایی جشن و عزاداری در سالروز ولادتها و شهادتهای بزرگان دین و اولیای خدا میبینند ، دست به ایجاد تشکیک در این شعایر دینی میزنند. آنها ادعا میکنند این کارها بدعت است و حرام.

پاسخ:

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۱۲:۴۱

یکی از شبهات وهابیون و سلفیون در شبکه ها و سایتها این است که شیعه و حتی برخی از اهل تسنن را به جهت زیارت قبور مردگان متهم به شرک میکنند. گاه میگویند شما که به زیارت قبور مردگان میروید مرده پرستید.

پاسخ:

اولا اینان در توهم هستند و بر اساس توهم خود دیگران را متهم میکنند. زیرا حتی یک تن از مسلمانان که به زیارت قبور میروند تا کنون دیده نشده که مرده ای را بپرستند و یا او را خدا بدانند . پس اتهام آنان به مرده پرستی در نهایت نادانی و جهالت است.

ثانیا گوینده ی این شبهه هنوز معنای شرک را نفهمیده که دیگران را متهم میکند . زیرا شرک بر سه قسم است که عبارتند از : شرک در ذات و شرک در صفات و شرک در افعال. و بدیهیست که مسلمان چه شیعه باشد و چه غیر از آن هیچگاه مرده ها را در هیچ یک از این سه مرحله شریک خدا نمیداند تا به جهت زیارت قبور او را بتوان مشرک نامید. و اگر بر فرض کسی اینگونه پیدا شد قطعا او از دایره ی اسلام خارج است.

ثالثا گوینده معنای حرام را هم نمیداند که این کار را حرام میداند. زیرا حرام آن عملیست که به نص قرآن یا سنت و یا دلیل مسلم و قطعی فقهی حرام و ممنوع اعلان شده باشد. و در این مورد چنین نصی وجود ندارد. بلکه به خلاف ادعای آنان در روایات فراوانی پیامبر دستور به زیارت قبور مردگان داده اند.حتی اگر شک هم کنیم باز قاعده ی اصالت الجواز و اصالت الحلیت ما را به حلال بودن این کار میرساند.
ما در اینجا به 3 نمونه از روایات در منابع معتبر سنی و یک نمونه از شیعه اشاره میکنیم:

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۳ ، ۱۱:۰۰

عرفه روز همراهی و هم صداییِ با «یا ربّ» «یا ربّ» های امام حسین(علیه السلام) است. روز معراجِ دل های کربلایی است که همنوا با کاروان سالار عشق عاشورا، می خوانند: لااِلهَ اِلاّ اَنتَ سُبحانَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ المُستَغفِرینَ ... . روز پالایش وجود از هر گونه تعلّق و شرک و گناه است، روز توبه!

عرفه

ای سالار شهیدان، از تو چه پنهان که دلم هوای کربلا کرده است. می خواهم با پای دل به کربلا بیایم. مرا با زمزمه های دعای عرفه ات هم سفر کن! و ای دل، برای منا؟ نه؛ برای مشعر؟ نه؛ برای مکّه؟ نه؛ برای میهمانی پرشکوه دعای عرفه! خود را آماده کن و این گونه همانند امام شهیدمان، در محضر پروردگار حاضر شو و با پنج فراز عارفانه دعای عرفه، پروردگار خود را عاشقانه و صادقانه بخوان:

 
به مجلسی برو و تنها این دعا را نخوان

امام حسین علیه السلام با گروهی از اهل بیت و فرزندان و شیعیانشان دعای عرفه را خواندند و معلوم است که خواندن این دعا به صورت جمعی و شرکت در مجالس عمومی خودش فضیلت است. زیرا امام صادق علیه السلام می فرمایند: شیوه پدرم(امام باقر علیه السلام) این بود که چون از امری غمگین می شد، زنان و کودکان را جمع می کرد، سپس دعا می کرد و آن ها آمین می گفتند.(1)

جای این پرسش است که از طرفی فضیلت دعا کردن پنهانی هفتاد برابر یا بیشتر از دعاهای دیگر است، از سویی می بینیم دعا در اجتماع مستجاب است. پس کدام بهتر است؟ در پاسخ این پرسش مرحوم مجلسی می فرماید: اول این که اجتماع در اجابت موثر است؛ اگر چه ثوابش کمتر است. دوم این که اهمیت دعای دسته جمعی در صورتی است که از ریا و خودنمایی به دور باشد.(2)

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۳ ، ۰۹:۱۵

یکی از شبهات مطرح در رسانه ها توسط وهابیان و همفکران آنان این مطلب است که میگویند قسم

خوردن و سوگند یاد کردن به غیر خدا جایز نیست و فقط باید به خدا سوگند یاد کرد. اتفاقا در این قضیه

شیعه را هم متهم میکنند که چرا شیعیان به پیامبر و کعبه و اولیا ی خدا سوگند یاد میکنند؟!

 

پاسخ:

این ادعا هم مخالف قرآن است و هم مخالف روایات اهل تسنن است.  همه میدانیم که خدا متجاوز از

40 بار در قرآن سوگند یاد کرده که اکثر آنها به چیزهایی غیر از ذات ربوبی بوده است. به عنوان نمونه

خداوند به :قرآن ، فرشتگان، انجیر زیتون، طور سینا، شب ، روز، شبهای ده گانه، زوج و فرد، کتاب

مسطور، سقف مرفوع شهر مکه ، خورشید و ماه ، و حتی به جان پیامبر سوگند یاد کرده.   

اما در روایات اهل تسنن هم آمده که پیامبر و مولا علی گاهی به چیزهایی غیر خدا قسم یاد کرده اند.

مثلا صحیح مسلم ج 3 ص 94 در روایت مفصلی نقل میکند که پیامبر به سوال کننده ای فرمود :

(و ابیک) یعنی سوگند به پدرت. یا باز هم صحیح مسلم ج 1 ص 32 مینویسد پیامبر درباره ی مرد تازه

مسلمان شده ای فرمود: ( افلح و ابیه) یعنی به جان پدرش سوگند رستگار شد.
یا مولا علی در خطبه های 24 و 33 و 56 با عبارت ( و لعمری) به جان خود سوگند خورده اند.

با توجه به این دسته از آیات و روایات روشن میشود که قطعا قسم یاد کردن به غیر خدا مانع شرعی

ندارد و اگر این جماعت به سبب این کار بخواهند شیعیان را مشرک بدانند باید اول مشرک را خود خدا

و پیامبر و مولا علی بدانند!!! آیا میشود این سخن را گفت؟!!

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۳ ، ۲۰:۵۰

چرا خدا در قرآن فقط با مردان حرف میزند؟ مگر قرآن فقط برای هدایت مردان است که خدا حتی در سوره ی نسا هم با مردان حرف میزند؟

بسیاری از متفکرین اسلامی به این موضوع پرداخته اند، و در پاسخ به آن چند نظریه مختلف وجود دارد.
به نظر می رسد دو نظریه در این میان بیش از بقیه مورد توجه و قابل اعتماد است.
ما این دو نظریه را با اندک تفاوتهایی که به نظر می رسد در تکمیل آن مفید باشد عرضه می کنیم. آنچه بیش از همه ذکر آن مهم می باشد آن است که ما این دو نظریه را، بر خلاف ارائه دهندگان آن مکمل یکدیگر می دانیم، و نه جایگزین و رقیب.
قبل از طرح این دو نظریه دو مطلب مقدماتی شایسته توجه است:
مقدمه اول:
درست است که خداوند، تنها در موارد اندکی زنان را مورد خطاب قرار داده، و در اکثر موارد، یا عموم مردم و یا مؤمنین مخاطب کلامند و یا خصوص مردان مورد خطاب الهی واقع شده اند، ولی در همان موارد اندک خطاب به زنان، کیفیت خطاب و پیام آن به گونه ای است که جایگاه زنان را در پیشگاه الهی، در مقامی ارزشمند و قابل تحسین نشان می دهد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۸:۳۳

(هو) کشیدن آری یا خیر؟!!

مدتیست بحثی بین کاربران در فضای مجازی در گرفته که آیا هو کشیدن با شنیدن فضایل و مناقب اهل بیت خاصه مولا علی در مجالس جایز است یا خیر؟!

لذا به جا دیدم تحقیقی در این باب عرضه کنم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۳ ، ۱۸:۴۶

ایمان

یکی از مباحثی که در موضوع خاتمیت می توان آن را مطرح نمود و مورد توجه و دقت  قرار داد، دین و شریعتی است که خداوند بی همتا آنرا توسط رسول گرامی خود حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه وآله) به مردم رساند واز مردم خواست که نسبت به پذیرش آن با جان و دل اقدام نمایند. دینی که از همان آغاز به دین اسلام نامگذاری شد و نام و آوازه اش به عنوان آخرین دین الهی به گوش جهانیان رسید. در همین راستا در قرآن  آیه ای وجود دارد که تنها دین مورد پسند خداوند را دین اسلام معرفی می کند ودر این باره می فرماید :( إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام)1: دین در نزد خدا، اسلام است.

در نگاه ابتدایی ممکن است که ما گمان کنیم که این آیه شریفه سایر ادیان را زیر سۆال برده و منکر آاسمانی بودن آنها شده است، به گونه ای که  آنها را صرفاً یک سلسله ازآیین های  ساختگی و بی اساسی معرفی نموده که هرگز منشأ الهی نداشته و با سرچشمه وحی کاملاً بی ارتباط است.

با کمی دقّت و حوصله معمای نهفته برای ما حل شده و به این نکته می رسیم که خداوند هرگز در این آیه شریفه در صدد انکار سایر ادیان که خود سازنده آن است نیست، چراکه «واژه" دین" در لغت در اصل به معنى جزا و پاداش است، و به معنى اطاعت و پیروى از فرمان نیز آمده است، و در اصطلاح مذهبى عبارت از مجموعه قواعد و قوانین و آدابى است که انسان در سایه آنها مى‏تواند به خدا نزدیک شود و به سعادت دو جهان برسد و از نظر اخلاقى و تربیتى در مسیر صحیح گام بردارد.

واژه" اسلام"  نیز به معنى تسلیم است، بنا بر این معنى جمله" إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ" این است که آیین حقیقى در پیشگاه خدا همان تسلیم در برابر فرمان او است، و در واقع روح دین در هر عصر و زمان، چیزى جز تسلیم در برابر حق نبوده و نخواهد بود، بر اساس همین مطلب می توان گفت پیروان ادیان گذشته در زمان خود مسلمان به شمار می آمدند هرچند به حسب ظاهر نام یهودی یا مسیحی ویا چیز دیگری داشته باشند».2

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۳ ، ۱۸:۵۱

سوال – خدا رابطه اش با بنده ی گناهکار و کسانی که بعضی مواقع غافل می شوند و حرفهایش را گوش نمی کنند و یا کسانی که دائم گناه میکنند ، چگونه است ؟

پاسخ - ما بخاطرظرفیت کم خودمان و نظرات تنگی که در روابط ما حاکم است ، بعضا آنچه که من از شما می خواهم اگر شما انجام ندهید از دست شما گلایه میکنم ، روابط این طوری است . ولی در ارتباط با خدای متعال ما با رحمت بی نهایت روبرو هستیم . یعنی این طور نیست که اگر ما خلافی مرتکب شدیم و بعد برگشتیم و عذر خواهی کردیم و همین که از کارمان پشیمان شدیم و حتی در برخی روایت داریم که اگر گناهی را بنده مرتکب شد ، من بلافاصله آنرا ثبت نمیکنم تا راه بازگشت باشد تا هفت ساعت فرصت می دهد ، اگر توبه کرد و بازگشت که آنرا ثبت نمیکند و اگر توبه نکرد آنرا ثبت می کند ولی اگر باز توبه کرد آنرا پاک میکند . رابطه خودمان با خدا را مقایسه نکنیم . ما ظرفیت محدود داریم ، ما تنگ نظر هستیم ، ما سعه ی صدر نداریم ، حتی پیامبران و اولیاءالله هم با کسانی که گناه می کردند خوب برخورد می کردند و رفتارشان با ما فرق میکرده است . فردی خدمت امام حسن (ع) آمد و هر چه از دهانش آمد گفت ولی امام گفت : تو غریب هستی ، بیا برویم منزل ، خسته ای و غذا نداری ، بارت را به من بده یعنی دراین برخوردها مهر و محبت نشان می دادند . خدا خودش می گوید : بدی را با نیکی پاسخ بده و بعد خودش این کار را نمی کند ؟ این کار برای انسانهای بزرگ است کسانی که سعه ی صدر دارند . بنابر این این طور نیست که اگر ما غفلتی کردیم و خلافی مرتکب شدیم و توبه کردیم ، خدا نبخشد . در ضمن اگر ما موفق به توبه می شویم ، نشانه ی این است که اول خدا به ما توفیق توبه را داده و بعد ما توبه کرده ایم . پس در توبه اول عنایت او شامل حال ما شده و بعد ما احساس کردیم که این کار اشتباه بوده و توبه می کنیم . یعنی توبه هم یک توفیقی از جانب خداست . و به هرکس این توفیق را نمی دهد و باز لطف اوست که شامل حال ما شده است . ما نباید بگوییم که خدایا من توبه کردم ، تو قبول کن بلکه باید بگوییم که خدا از تو تشکر میکنیم که توفیق توبه را به ما دادی و به من اجازه دادی که برگردم . وقتی که ما پشیمان هستیم و توبه کرده ایم و دیگر نمی خواهیم گناه را تکرار کنیم پس نگرانی ما از چیست ؟ خیلی ها سوال می کنند که ما توبه کرده ایم و خدا هم قبول می کند ولی سنگینی بار گناه که بر دوش ما است را چکار کنیم ؟ این احساسی که در من پیدا شده را چکار کنیم ؟ این دو حالت دارد. یک حالت توبه است ، این را مطمئن باشید که وقتی خدا وعده داده ، خلاف وعده عمل نمیکند . توبه را پذیرفته بشرطی که پشیمان شده باشیم و دیگر نخواهیم که آن گناه را تکرار کنیم . اتفاقا این احساس شرمندگی لطف خداست. اگر انسان خلافی مرتکب شده و این احساس شرمندگی را داشته باشد دیگر دنبال آن خلاف نمی رود ولی اگر آن احساس شرمندگی از بین برود ممکن است که با بطرف آن خلاف برود . پس همین احساس شرمندگی مانع از آن میشود که به دنبال خلاف برود . این احساس قشنگی است که انسان در مقابل مولای خودش خجالت بکشد و ادب را نشان بدهد . در از ناحیه خداوند همیشه باز است و هیچگاه نمی گوید که من در را می بندم . خدا می گوید تو بر نمی گردی ، خوب برگرد . پس باز در حال گناه نظر لطف خداوند به او هست ولی او توجه نمیکند . در حدیث قدسی داریم که آنهایی که به من پشت کرده اند اگر می دانستند که من چقدراین ها را دوست دارم و مشتاق آنها هستم ، از شوق می مُردند . هیچ وقت خدا دست رد به سینه ی بنده ای نمی زند و هیچ وقت با کسی قهر نمی کند . این ما هستیم که با او قهر می کنیم . وقتی ما با او قهر کردیم ، گرفتار قهر اومی شویم . یعنی قهر او عکس العمل قهر ماست . چون ما به او پشت کرده ایم از رحمت های ویژه او برخوردار نمی شویم . شما وقتی پشت به نور کرده اید و رو به سایه آورده اید ، از نور بهره ای نمی برید . و این است که نور رویش را از شما گرفته است . بازدارندگی و باز داشت از ناحیه خداوند نیست . نکته ای که هست این است که ما باید حواسمان جمع باشد که از لطف بیکران حق سوء استفاده نکنیم . قرآن می فرماید : خدا که این همه به تو لطف می کند ، چرا تو مغرورانه برخورد می کنی ؟ آیا نتیجه ی این همه لطف و صفا و مهربانی این بود که تو از اینها سوء استفاده کنی . در روابط اجتماعی ما اگر کسی در ظاهر مهر و محبت نشان می دهد و دیگری مرتب سوءاستفاده می کند ، ارزیابی مردم نسبت به این شخص چگونه است ؟ این را انسان موفقی میدانند ؟ هیچ عاقلی این حرکت را قبول میکند یا او را سرزنش میکنند . پس در مقابل خدا هم ما این ارزیابی را داشته باشیم . خدایی که این همه مهربانی می کند و به ما فرصت می دهد و ما باز سوء استفاده می کنیم . اگر می خواست ما را عذاب کند آیا نمی توانست ؟ خدا به ما فرصت می دهد و ما باز هم سوء استفاده می کنیم . ممکن است ما این فرصت ها را چنان در خودمان نابود کنیم که دیگر جای برگشت نباشد . این نقطه ی خطرناکی است و انسان بدون توبه از دنیا می رود . فرصت توبه از او گرفته میشود . این قدر غرور در ما بوجود می آید که می گوییم : بعداً توبه میکنیم . مگر من چکار کردم ؟ دیگرانی که هزار تا انسان کشته اند ، من و او یکی هستیم ؟ حالا من یک حرف زدم ، یک دروغ گفتم ، یک نگاه کردم ، یک غیبت کردم ، و این ها را کوچک می شماریم . و گناهانی مثل قتل نفس ، دزدی و بمباران کردن یک منطقه را بزرگ می کنیم و می گوییم من که اینها را انجام نداده ام یک غیبت و یک تهمت زده ام و یک نگاه بد کرده ام ، مگر چه شده است ؟ بدترین حالت این است که انسان خلاف را کوچک بشمارد . اگر ما خلاف ها را کوچک شمردیم ، منتظر باشیم که به خلاف های بزرگتر راه پیدا بکنیم . در برخی از روایت داریم که اگر ما از راه گناه به مقصدی می روییم گمان نکنیم که به آرزوی مان می رسیم . رسول اکرم (ص) می فرماید : کسی که با معصیت و نافرمانی خدا دنبال کاری باشد از مطلوب خود دورتر و از آنچه که می ترسیده ، نزدیک میشود . در ارتباط با سنگینی گناه در مکارم الاخلاق این روایت است که هرگاه خدا خوبی بنده ای را بخواهد ، گناهان او را در برابرش مجسم می کند و بار گناه را بر دوش او سنگین می سازد یعنی احساس گناه را از او نمی گیرد . توبه کرده و توبه اش را قبول می کند ولی این احساس گناه و شرمندگی را از او نمی گیرد زیرا او را دوست دارد و می خواهد این حجابی باشد بین او و گناه و این خوب است . و هرگاه بدی بنده ای را بخواهد از باشد می برد . یعنی بنده گناه کرده و نسبت به گناهانش بی خیال است . مثل بیماری است که مریض است ولی با مُسکن های زیاد اصلا به بیماری اش توجهی ندارد . ولی اگر به مرضش توجه کند این باعث میشود که بیماری اش زیاد نشود و درمان میشود .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۰۷